۱۴۰۴.۰۵.۲۶

کتاب «پاک‌ستان» مجموعه ۱۸ روایت از خدّام و زوّار اربعین شبه‌قاره در سیستان و بلوچستان است که به‌تازگی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی به نقل از فارس، دو روایت «اکرم‌پلو» و «بدون مرز» توسط سوگند سالار نوشته شده است. او خود زاده زاهدان است و اکنون کارشناس واحد مطالعات راهبردی و روایت‌نویس در واحد پیشرفت حوزه هنری سیستان و بلوچستان است. به مناسبت اربعین حسینی، گفت‌وگویی با این نویسنده داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

چه شد که روایت‌هایی از شما در کتاب «پاک‌ستان» قرار گرفت؟

 کتاب «پاک‌ستان» اولین کتاب حلقه روایت «ترانگ» سیستان و بلوچستان و اولین تجربه من در حوزه روایت‌نویسی است که این اتفاق بزرگ و مبارک را اول از همه به برکت آقا اباعبدالله الحسین(ع) و بعد هم مدیون اعتماد و حمایت آقایان سیاسر و قائدی می‌دانم. این تجربه، قطعا شروع مسیری است که بتوانم به هدفم برسم.

آیا روایت «اکرم‌پلو» که به نظر می‌آید حاصل یک مصاحبه بوده، خروجی یک کار میدانی و پژوهشی بوده است؟

خانم اکرم امیدی از فعالان اجتماعی و فرهنگی شاخص استان است و قریب به ۱۰ سال، همراهِ همسرش زائرسرا میرجاوه را مدیریت کرد. پارسال اولین سالی بود که مدیریت زائرسرا زاهدان را قبول کردند. آن ایام مدام به‌دنبال سوژه خاصی بودم تا بتوانم گوشه‌ای از کار را دست بگیرم؛ در نتیجه با خانم امیدی و غذای معروفش آشنا شدم. بعد از ساعت‌ها گپ‌وگفت و پرس‌وجو از سایر خدّام زائرسرا، تصمیم گرفتم روایتی درباره او بنویسم.

زائرسرایی که اکرم‌خانم در آن کار می‌کرد، در چه منطقه‌ای قرار دارد؟

 این زائرسرای زاهدان، ابتدای شهر زاهدان (مرکز استان سیستان و بلوچستان) است؛ اما زائرسرای میرجاوه، مرز ایران و پاکستان است و موقعیتش به شکلی است که شما به‌راحتی و به‌وضوح مرز ایران و پاکستان را می‌بینید.

اکرم‌خانمِ روایت‌تان از حال‌وهوای زائران پاکستانی و رفتار و ویژگی‌هایشان صحبتی نکردند؟

خانم امیدی به‌صورت کامل زوّار، اخلاق و رفتارشان و حتی ذائقه غذایی‌شان را می‌دانست. شکسته‌بسته با سالار هر کاروان ارتباط برقرار می‌کرد. خانم‌ها اگر چادر، لوازم بهداشتی و… می‌خواستند، فورا برایشان فراهم می‌کرد. داستان‌های زیادی از زایمان خانم‌های پاکستانی و فوت‌شان در این مسیر برایم روایت کرد؛ اما هرچه از مدیریت و توانایی این خانم بگویم واقعا کم گفته‌ام.

چقدر از ماجرای «بدون مرز» حاصل تجربه نزدیک خودتان یا دیگران بوده است؟ به نظر می‌آید روایت داستانی باشد تا خاطره‌نگاری.

روایت‌نویس‌های دیگر این پروژه یک بار اما من چندین‌بار به زائرسرای میرجاوه و زاهدان رفتم. آخرین‌باری که مرز بودم، اتوبوس زوّار رسید و به یک‌باره دویدن و نوع خاصِ عزاداری‌هایشان را دیدم که به‌صورت پابرهنه و به حالت دو و بادست به سر می‌زدند و به‌سمت خدّام می‌رفتند و با تمام وجود حسین حسین می‌گفتند. احوالات آنجا هیچ فرقی با مسیر پیاده‌روی کربلا نداشت.

روایت «بدون مرز» حاصل چند خرده‌روایت از خادم بزرگوار آقای دکتر طاهری است که روی آن‌ها بازروایی انجام شده و به یک روایت نیمه‌کلان تبدیل شده است. قطعا دیدن چنین صحنه‌هایی مثل موردی که برایتان گفتم، در نوشتن این روایت بی‌تأثیر نبود.

ظرفیت سیستان و بلوچستان در تولید و تألیف کتاب را چطور می‌بینید؟

استان سیستان و بلوچستان، استانی با ظرفیت‌های بالا نه‌تنها در حوزه روایت‌نویسی بلکه در تمامی حوزه‌ها اعم از هنر، اقتصاد، فناوری، کشاورزی و… است. این استان، استانی شهیدپرور و پر از قابلیت و استعداد و گنجایش برای پیشرفت منطقه و کشور و دارای امکانات زیادی است که همیشه مورد تجاوز معاندین قرار گرفته است. تمام تلاش ما در حوزه هنری، بیان امکانات و ظرفیت‌های سیستان و بلوچستان و بهره‌برداری از آن‌هاست. طبق بیانات حضرت آقا در مورد این استان در کتاب‌ها، مقالات و سخنرانی‌های متعدد و همچنین فرمایشات ایشان در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، وظیفه ما شناسایی امکانات و استفاده از آن‌هاست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha